امیرعلی نازمامیرعلی نازم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

فرزند عزیزم ....

1392/1/22 15:34
نویسنده : مامان منیر
264 بازدید
اشتراک گذاری

فرزند عزیزم ....

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،

اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم

اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است

صبور باش و درکم کن

یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم

برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم...

وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن

وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو

وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی....

زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو..روزی خود میفهمی

از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصبانی نشو

یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم

کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم

 فرزند دلبندم،دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان الی
25 فروردین 92 17:20
سلام
یادداشت قشنگی بود عزیزم
امیدوارم هم خودت و هم پسرگلت همیشه در کنار هم سلامت و شاد باشید.


پسرت هم خیلی نازه خدا حفظش کنه


سلام عزیزم . مرسی . خدا پسرتو رو برات نگه داره
سپیده از وبلاگ "کودک من"
26 فروردین 92 19:52
سلام خانمی. وقتی فایل رو باز کنید قسمت پایین صفحه نوشته دریافت فایل. اونو کلیک کنید. راستی تو مسابقه ما شرکت کنید.
hasty
16 تیر 92 9:52
خیلی متن قشنگی بود کاش ما قدر پدر مادرامونو میدونستیما