کادو عزیزدلم
خوشگلم سلام م م م م
از یکشنبه هفته پیش یه کوچولو سرماخورده بودی و آبریزش داشتی عزیزم خوب شده بودی ولی نمیدونم چرا دوباره آبریزشت از پنج شنبه شدید شد البته این چند روز هم هوا یهو سرد شد و بی تاثیر نیست این چند روز مدام تو خونه برات بخور روشن کردم ایشاا... زودی خوب بشی عزیزم . به مناسبت روز کودک من و بابا برات کادو خوشگل گرفتیم که تو مریض شدی و فرصت نشد بیام عکسشو بذارم که الان برات میذارم
یه کامیون خوشگل . رنگ انگشتی . پازل
ناقابله .......
این هم از طرف مامانی و بابایی محمود
دیروز جمعه از صبح رفتیم خونه مامانم همه اونجا جمع بودن تا ساعت 7 اونجا بودیم بعدش هم رفتیم خونه مادربزرگ بابا حسن .
دیروز دم در ایستادی آماده برای مهمونی رفتن
تا رسیدیم اونجا بابابزرگ بردت تو کوچه باهات یکم یوپ بازی کرد تو هم همش میدویدی این ور اونور و حسابی خستش کردی بابای مهربون منو
اتوبوست و خیلی دوست داری حسابی باهاش سرگرم میشی
همش هلش میدی میره زیر مبل بعدم از من میخوای برات بیارمش و دوباره تو هلش میدی و دوباره من...
اینم کار جدیدت