مریضی نفسم
سلام امیرعلی جونم م م م م م م م م م
عزیزدلم برات بگم که از یکشنبه شب هفته پیش مریض شدی و بیماریت با تب شروع شد اونم تب خیلی بالا که با استامینوفن و شیاف هم پایین نمیومد و خیلی مارو نگران کرد واسه همین هم بابا دوشنبه نرفت اداره و موند باهم بردیمت پیش دکترت . صبح ساعت 8 رفتیم دکتر . اونجا هم خیلی بی تابی میکردی و خداروشکر خلوت بود و زود رفتیم داخل دکتر معاینت کرد و گفت سرماخوردکی ویروسی گرفتی و به شدت گلوت چرک کرده عزیزم . خلاصه که برات چند مدل دارو نوشت و اومدیم خونه . عزیزم روز اول و دوم تک و توک سرفه می کردی ولی از چهارشنبه همش سرفه میکردی مخصوصا شبها خیلی سرفه هات شدید میشد و منم که دلم برات کباب میشد آخه خیلی بده سرفه کردن اونم تو خواب .خلاصه تو این چند روز خیلی اذیت شدی و اصلا اشتها به غذاخوردن نداشتی و 200 گرم وزن کم کردی هرچی بهت میدادم بخوری به خاطر التهاب گلوت نمیتونستی قورت بدی و تف میکردی بیرون . چه دردسرهایی داشتیم دو سه روز اول موقع دارو دادن به تو .اصلا دوست نداشتی داروهاتو بخوری و دهنت و قفل میکردی و گریه میکردی یایا هم مجبور میشد محکم بگیرت تو بغلش و به زور دهنت و باز میکردیم و میریختیم تو دهنت بازم همش میریختی بیرون و ماهم دویاره میریختیم تو دهنت وقت دارو دادن به تو میشد غصم میگرفت البته الان دیگه زیاد موقع دارو خوردن اذیت نمیکنی . شبا هم که تاصبح خواب راحت نداشتیم تا صبح 10 بار از خواب بیدار میشدی و جیغ میزدی . سرفه میکردی . این اولین باری بود که همچین سرماخوردگی بدی گرفتی و انقدر طول کشید
برات سوپ خوشمزه درست میکردم ولی درحد 2 قاشق بیشتر نمیخوردی آخه قبل مریضیت یه کاسه کوچیم بهت سوپ میدادم و تو هم میخوردی خدارو شکر امروز حالت خیلی خیلی بهتر شده و کمتر سرفه میکنی . برای روز تاسوعا چهارشنبه هم رفتیم خونه مامانم حالت بهتر شده بود ولی خیلی بهونه میگرفتی سرماخوردگیت از یه طرف و خارش و باد کردن لثه هات هم از یه طرف اونجا همش با سارینا در حال بازی کردن بودی و خیلی ذوق میکردی