llll
پسرنازم سلام . قربونت برم مامان بالاخره تنبلی رو کنار گذاشت و وبلاگتو آپدیت کرد خیلی عکس داری اگه بخوام همرو بذارم خیلی زیاد میشه عزیزم ...... یه تعدادی رو گلچین کردم برات میذارم
این عکس های جامانده از عیددیدنی های عید
خونه خاله معصوم عزیز
مهمونی عیددیدنی خونه خاله سمیه ... از خونه یادت رفته بود ماشین بیاری اونجا گریه که بریم خونمون ماشینامون بیاریم اینم از ماشینای سارینا بود خاله داد بازی کنی .... که همش سر این ماشینه با سارینا دعواتون میشد
سمیراجون و سامیارجون عید خونمون
سیزده بدر رفتیم دماوند باغ یکی از آشناها. اینجا هم در حال تپه نوردی هستیم
خسته شده بودی ساراجون بغلت کرد
یه چیزی به پایین لباست چسبیده بود داری تلاش میکنی اونو بکنی
بالاخره کنده شد .........
10 اردیبهشت یه سفرکوتاه رفتیم همدان خونه سمیرا جوون . اونجا حسابی با سامیار بازی میکردی . اونم تورو میدید خیلی ذوق میکرد اون سوار روروءک بود و تو هم دنبالش از این سر خونه به اون سر
عکس انداختن از شما دوتا پروژه ای بود مردم آخرشم نتونستم یه عکس درست از شما دوتا خوشگلا بندازم
فرداش با سمیرا و سامیار رفتیم پارک
این عکس ها هم تو راه برگشت نشستیم یه جای باصفا. عشقم تازه از خواب بیدار شده .
قربون چشای خوابالو پسرنازم برم
اونجا پر از مگس و مورچه بود .. فدات شم نیگا قیافتو چکارکردی
بفرمایید هندوانه
جمعه روز پدر رفتیم خونه مامانم اینا .... خیلی خوش گذشت همه جمع بودن
تولد خاله مریم عزیز هم بود ... اینم کیک تولدش .
عشقم موهات خیلی بلند شده بود و با بابا تصمیم گرفتیم که موهاتو کوتاه کنه ... البته قرار بود ببرمت آتلیه و دوست داشتم با موهای بلند عکساتو بندازیم ولی نشد که بریم آتلیه . یه روز بابا برت سلمونی و موهای خوشگلت کوتاه شدالبته من خودم موهای بلند بیشتر دوست دارم چون اونجوری خیلی ملوس تری ولی همش میومد تو چشات و شونه نمیذاشتی کنم میگفتی مامان موهامو شونه نکن دردم میگیره .... موقع حموم کردنت هم خیلی سخت بود ..... اینم کلوچه مامان با موهای کوتاه .. مبارکت باشه .... کلی تو سلمونی گریه کردی ... اینجا تازه اومدی .. بهت میگم پفک نخور برات ضرر داره میگی نه تو نخور برای تو ضرر داره ....
این جامدادی رو از لاله جین همدان خوشم اومد برات خریدم .
اینم عمو زحمت کسشیده برات خریده .. دسش درد نکنه