بعد از کلی غیبت
سلام به شیرین ترین پسر دنیا
26 ماهگیت مبارک عزیزدوست داشتنی من
بالاخره بعد از یه غیبت طولانی اومدم . اصلا نمی دونم از کجا و چی شروع کنم به نوشتن قربون فرشته کوچولوی خودم برم که خیلی ناز شده . تو این مدت کلمات خیلی زیادی و یاد گرفتی و تقریبا هرچی که میشنوی بلافاصله تکرار میکنی طوطی من . خوشگلم یه ماه پیش با خانه محله تماس گرفتم برای قسمت خانه اسباب بازی تا ببرمت اونجا گفتن زیر سه سال قبول نمیکنن ولی حضوری بیاین ببینین مربی چی میگه منم همون روز بردمت مربی گفت بیارش مشکلی نداره ولی خودم هم اونجا پشت در اتاق بودم . هفته ای دوبار بردمت خوب بودی بازی میکردی البته روزی فقط یک ساعت بعدش هم میرفتیم پارک روبه روشو یک ساعتی هم اونجا بازی میکردی .ولی یه روز که بردمت دیگه اصلا دلت نمیخواست بری و همش میومدی پیش من تو راهرو . منم دیدم زیاد تمایل نداری دیگه فعلا نمیبرمت .
عزیزدلم این عکس مربوط که شب بله برون عمه هست .
عزیزکم ایشالا همیشه لبتون پرخنده و تنت سلامت باشه
امیرعلی نازم 9 مرداد ما راهی همدان شدیم چون نی نی سمیرا جون 2 تیر بدنیا اومده بود و 10 مرداد تالار گرفته بودن . یه سفر سه روزه خیلی خیلی بهمون خوش گذشت خاله اینا کای مهمون دعوت کرده بودن به خاطر همین و به خاطر راحتی مهمونا یه باغ کرایه کرده بودن تو جاده گنج نامه . خیلی جای خوب و باصفایی بود خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو پسرکوچولو مامان اونجا همش در حال بازی بودی تو باغ بیشتر هم با سارینا بازی میکردیو ظهرها که کلا نمیخوابیدی شبا هم به زور میخوابوندمت چون همش میخواستی بازی کنی.
صبح ساعت 5 حرکت کردیم با خاله جونی ها و مامانی اینا از صبح که بیدار شده بودی تا خود همدان بیدار بودی و وقتی رسیدیم باغ هم کلی بازی کردی و لی دیگه واقعا گیج خواب شدی و خوابیدی عزیزم اینجا حدودا ساعت 8 هست که وایستادیم برای خوردن صبحانه که پسر ناز من همش در حال بازی کردن بودن به زور یکی دو لقمه نون و پنیر میل کرد
روز عقد عمه
عسلم
اینم سورپرایز بابای مهربون برامون
مرسییییییییییییییی عزیزم