اینروزا........
امیرعلی جوووووووووووون سلام
قند عسل مامان دیگه کم کم داریم به پایان سال 92 نزدیک میشیم منم حسابی درگیر خونه تکونی هستم و زیاد فرصت نمیکنم بیام وبلاگتو آپدیت کنم به احتمال زیاد این این آخرین پست تو سال 92 هستش چون فکرنکنم تا عید دیگه فرصت کنم بیام آپدیت کنم تو و شیطنت هات از یه طرف کارای خونه تکونی هم که هنوز تموم نشده و کلی کار دارم از طرفی هم خانواده بابا 26 اسفند همگی بسلامتی میخوان برن کربلا و منم حسابی دست تنها میشم خوشگلم چهارشنبه پیش بابا بردت سلمونی و موهاتو مرتب کرد خوشگلم خریدهای عیدت کردیم کلی کفش و لباس خوشگل واست گرفتیم . عزیزم از شیرین زبونی هاتم که هر چی بگم کمه صدای حیوانات ( پیشی . خروس . گاو.قورباغه.جوجه.ببعی.سگ.) درمیاری .کلمه هم زیاد بلدی قربونت برم که قراره یه پست اختصاص بدم به دایره لغات پسر خوشگلم .عزیزم 22 اسفند 21 ماهت تموم میشه و وارد 22 ماهگیت میشی البته یه مناسبت دیگه هم هست پنج شنبه 22 اسفند تولد من هم هست پسرک عزیزم یاد گرفته پله ها رو بالا و پایین میره . هر کفش و دمپایی هم که میبینی دوست داره پاش کنه مثل این عکس که کفش ها عمه رو پات کردی
این عکس واسه قبل از اینه که بری سلمونی موهات خییییییییییلی بلند شده بود و همش میرفت تو چشمای خوشگلت منم گیره زدم تا چشمات اذیت نشه ولی خوب دوست نداری و زودی برش میداشتی
عروسک مامان جمعه شب رفته بودیم خونه خاله بابا شب نشینی این عکس واسه اولش که خیلی مودب نشستی بعد که رفتی تو اتاق دخترخاله بابا اونم کلی عروسک داشت تو اتاقش و شیطنت جنابعالی شروع شد
الهی بمیرم برات که اونشب دقیقا بعد از این عکسی که انداختی اومدی بدوی افتادی و صورتت و کنار چشمت خورد به همون در کمد و خیلی قرمز شد و باد کرد منم سریع برات یخ گذاشتم و خداروشکر بادش خوابید
عزیزم در حال کمک کردن به آب هویج گرفتن که آخرش هم خودت اصلا نخوردی
پسر گلم اینم کادوهای این ماهت