از شیر گرفتن امیرعلی جوووووون
سلام و صد سلام به پسرک خوشگل خودم آبنبات مامان خیلی وقته فرصت نکردم بیام وبلاگتو آپدیت کنم قربونت برم ماشاا... هزارماشاا... انقدر شیطون شدی که دیگه وقتی برام نمیمونه بیام اینجا از طرفی هم دیگه این ماه تصمیم گرفتم از شیر بگیرمت و با وجودی که اصلا دلم نمیومد و کلی استرس داشتم که میشه یا نه بالاخره 14 اردیبهشت حول و حوش ساعت 11 بود که برای اخرین بار بهت شیر دادم و رفتی طبقه پایین خونه مامانی و تا ظهر بازی کردی منم زودی برات غذایی که خیلی دوست داری قرمه سبزی درست کردم ناهارت که آماده شد آوردمت بالا و ناهارت خوردی و گفتی شیر میخوام منم از صبرزرد استفاده کردمو تو هم یه بار تست کردی و خیلی بدت اومد بمیرم برات که زودی قبول کردی و ...